Virginia Woolf as me

ساخت وبلاگ
راستشو بخوای تنبلیم میاد بنویسمنمی دونم چی به چیهچی دلم می خواد چی نمی خوادولی خب یه حقیقتیه که دارم مث سگ از روزای آخر استفاده می کنم و دلم نمی خواد چیزای دیگه برینه به اعصابمخوابم میادامروز هر چقدر خوش گذشت همون قدرم خسته شدمخسته که نه پاره شدمولی قشنگهراستشو بخوای نمی دونم چجوری می خوام این مدتو سر کنماز الان دلم واسه این روزا تنگ شدهتفریحا یه مدت کوتاهی توی زندگی ما دارنبدون هیچ دلیلیمرتیکه گنده لاشیچقدر مژده حرص خوردواقعا قشنگ بوداون بارون و اون والیبال خیلی قشنگ بودنخوابم میادچشام داره بسته میشهامروز مرتیکه یه جوری سیگار دود می کرد کل دودش تو چشمم بودبگا رفته چشمم+نریم؟.+چرا! چرا! بریم.+ حالا دارم شوخی می کنما. اگه نمی خواین نریم..+پس نریم.+گوه خوردم. پاشیم بریم.وقتی همه مون می خندیم. این دیالوگا قشنگنآخرشم نرفتیم. یعنی رفتیم ولی اون موقع نرفتیمخود جواد خیابانیم اینقد کصشر نمی گهدارم میمیرم از خوابفردا دوباره صبح زود باید بیدار شم.خوابم میاد ولی من. Virginia Woolf as me...ادامه مطلب
ما را در سایت Virginia Woolf as me دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : woolfasme بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 0:39

این سحرخیزی رو دوست دارم

هر چند که خوابم میاد

خنده داره

عذاب لذت بخشه

حالت تهوع دارم

کلا صبحی که زود بیدار شم روز داغونیه

از لحاظ جسمی

ولی قراره حال کنیم

ولی تف به اون قسمتش

مهم نیس

ما می خندیم و می گیم ناشنواییم.

Virginia Woolf as me...
ما را در سایت Virginia Woolf as me دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : woolfasme بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 0:39

عه... انگار روز آخره

خنده داره

نمی خوام از ایموجی استفاده کنم ولی همون

یه آمار بگیرم شاید روز آخر نشه

اینجانب دلش برا خودش میسوزه و از چند ماه آیندش به شدت می ترسه

Virginia Woolf as me...
ما را در سایت Virginia Woolf as me دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : woolfasme بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 0:39